جدول جو
جدول جو

معنی علی عقیلی - جستجوی لغت در جدول جو

علی عقیلی(عَ یِ عُ قَ)
ابن عبدالله بن محمد بن عبدالباقی بن ابی جرادۀ عقیلی انطاکی. مکنی به ابوالحسن. وی اهل حلب بود و در باب انطاکیه سکونت داشت. مردی خردمند و صاحب فضایل و اخلاق پسندیده بود. در ادب و لغت و حساب و نجوم دستی توانا داشت و خط او نیکو بود. وی در محرم سال 461 هجری قمری در حلب متولد شد و در سال 517 هجری قمری ببغداد وارد شد. و در سال پانصد و چهل و اندی درگذشت. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 244 و چ قاهره ج 14 ص 5)
ابن مسلم. هفتمین و آخرین تن از حکام بنی عقیل بود و از سال 486 تا 489 هجری قمری بر قسمتی از عراق عرب و موصل حکومت کرد و در این سال سلسلۀ آنها توسط سلاجقه منقرض گردید (از طبقات سلاطین اسلام ص 106) (از معجم الانساب زامباور ص 205)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ ؟)
ابن محمد عقینی انصاری تعزی یمنی شافعی. مفسر و نحوی و بیانی و متکلم و محدث و اصولی متولد در سال 1033 هجری قمری وی در سوم ربیعالاّخر سال 1101 هجری قمری در تعز درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر تفسیرالقرآن. 2- شرح الفیۀ ابن مالک، در نحو. 3- شرح المدخل فی المعانی و البیان. 4- شرح منظومه، در شعب ایمان. 5- شرح نخبهالفکر ابن حجر. (از معجم المؤلفین از البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 496 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 763)
لغت نامه دهخدا
ابن معلی بن ربیعه عقیلی. صحابی است. (الاصابه ج 2 ص 21). واژه ی صحابی به عنوان یک اصطلاح تخصصی در علم رجال، برای افرادی به کار می رود که با پیامبر دیدار داشته اند، به اسلام گرویده و تا پایان عمر خود، ایمانشان را حفظ کرده اند. این افراد در گسترش اسلام و ایجاد تمدن اسلامی سهم به سزایی داشته اند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِبَ)
پزشک متخصص در امراض دهان و دندان، اهل مصر. او راست: وقایه الاسنان، که در سال 1324 هجری قمریدر زمان حیات مؤلف در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از المکتبهالبلدیه. فهرس الطب ص 53).
علی بکری. (ع ی ب )
{{اسم خاص}} ابن خلف بن عبدالملک بن بطال بکری قرطبی مالکی، مشهور به ابن لجام و مکنّی به ابوالحسن.رجوع به علی قرطبی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قَ)
کومی. وی پدرعبدالمؤمن بن علی قیسی کومی اولین سلطان سلسلۀ موحدی در افریقیه بود. اصل او از قبیلۀ کومیه است و آن قبیله، اندک مردمی در ساحل بحر از اعمال تلمسان بودند. این علی به کاسه گری اشتغال داشت و در تاریخ حبیب السیر برخی از وقایع او و پسرش عبدالمؤمن ضبط شده است. رجوع به حبیب السیر چ خی-ام ج 2 ص 575 ش__ود
ابن محمد بن یوسف بن مسعود قیسی قرطبی شاعر. ملقب به نظام الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن خروف. رجوع به ابن خروف (ضیاءالدین ابوالحسن...) و علی (ابن محمد بن یوسف بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نی)
ابن محمد بن عبدالحمید نیلی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نظام الدین. وی از تلامذۀ فخرالمحققین و سیدابوطالب اعرجی بوده است. و از جمله شاگردان او ابوالعباس احمد بن فهد حلی میباشد. او راست: جامع اشتات الرواه و الروایات عن الائمۀ الهداه. (از مصنفی علم الرجال آقا بزرگ طهرانی ص 284)
ابن یوسف بن عبدالجلیل نیلی. ملقب به ظهیرالدین. فقیه و متکلم قرن هشتم هجری قمری و از شاگردان فخرالدین فرزند علامۀ حلی بود. او راست: منتهی السؤول فی شرح الفصول خواجه طوسی. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن هبه الله بن علی بن هبه الله بن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی. مشهور به ابن ماکولا و ملقب به سعدالملک و مکنی به ابونصر. رجوع به ابن ماکولا (ابونصر علی...) و به علی (ابن هبه الله بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن جعفر بن عبدالله بن حسین بن احمد بن محمد بن سعدی صقلی، مشهور به ابن قطاع و مکنی به ابوالقاسم. رجوع به ابن قطاع و علی بن جعفر بن علی سعدی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صَ)
ابن حسن صقلی قزوینی. محدث و حافظ بود و به سال 403 یا 404 هجری قمری درگذشت. او راست: سرورالاسرار من کلام الشیوخ للاخبار. (از معجم المؤلفین از لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 220). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
ابن حسن بن حبیب صقلی لغوی. مکنی به ابوالحسن. ابن قطاع نام او را آورده و گوید که وی ازلغویان انگشت شمار بود و در نقد شعر و معانی آن نیز تبحر داشت. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 115)
ابن جعفر بن علی سعدی صقلی. مشهور به ابن قطاع و مکنی به ابوالقاسم. رجوع به ابن قطاع و علی (ابن جعفر بن علی...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی، ملقّب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن سلیمان یمنی بکیلی تمیمی زیدی اسماعیلی، ملقّب به حیدره (یا حیده). ادیب و نحوی و شاعر بود که در بلاد بکیل از نواحی ذمار متولد شد و در سال 599 هجری قمری درگذشت. او راست:کشف المشکل، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 105). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 12. معجم الادباء ج 13 ص 243. هدیهالعارفین ج 1 ص 703. کشف الظنون ص 1495. ایضاح المکنون ج 2 ص 401. معجم البلدان ج 1 ص 707
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دِ)
ابن احمد عادلی عاملی مشهدی غروی نجفی. از شعرا و فقها بود و در سال 1122 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 46 و مجلۀ عرفان، شمارۀ 38 ص 776). و رجوع به الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 664 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حر عاملی جبعی. رجوع به علی حر شود
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی. ملقب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
ابن محمد بن مکی عاملی جزینی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به ضیاءالدین و حسام الدین و رضی الدین. رجوع به علی جزینی شود
ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی. مشهور به محقق ثانی، و محقق کرکی، و شیخ علائی، و مولی مروج. رجوع به علی کرکی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن یونس بیاضی عاملی. ملقب به زین الدین و مکنی به ابومحمد. رجوع به علی بیاضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ بَ دِ)
ابن عبدالله بن عیاش قیروانی مالکی عبیدلی. فقیه و متکلم قرن هشتم هجری قمری بود. در قیروان ساکن شد و در سال 748 هجری قمری درگذشت. اوراست: 1- عقیده فی التوحید. 2- کتاب فی الفقه. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 719)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ بَ)
ابن منصور بن عزیز بن معز فاطمی عبیدی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به الظاهر لاعزاز دین الله. از پادشاهان فاطمی مصر. رجوع به علی فاطمی (ابن منصوربن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن احمد بن محمد بن ابراهیم عزیزی بولاقی شافعی. ملقب به نورالدین. فقیه و محدث بود و در سال 1070 هجری قمری در بولاق درگذشت. عزیزی، منسوب است به عزیزیه در شرقیۀ مصر. او راست: 1- حاشیه بر شرح تحریر زکریا انصاری. 2- السراج المنیر بشرح الجامع الصغیر، فی الحدیث. 3- الفوائد العزیزیه، که حاشیه ای است بر شرح الغایه ابن قاسم. (از معجم المؤلفین از فهرس المؤلفین بالظاهریه و خلاصه الاثر ج 3 ص 201 و فهرس الازهریه ج 2 ص 592 و فهرست الخدیویه ج 1 ص 347 و الکشاف ص 40)
ابن علی بن علی بن علی بن مطاوع عزیزی مصری ازهری شافعی. متوفی در سال 1199 هجری قمری او راست: 1- اشارات الفیضیه الی خبایا القصیده الزریقیۀ ابن زریق بغدادی. 2- کتابی درعلم الاوفاق. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 770 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 83)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن صالح رومی. ملقب به عبدالواسع علیسی. متوفی در سال 950 هجری قمری او راست:همایون نامه، و آن ترجمه ترکی ’انوارسهیلی’ حسین واعظ کاشفی است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1509)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ)
ابن احمد بن هبه الله بن محمد بن هبه الله بن احمد بن یحیی بن زهیر بن هارون بن موسی بن عیسی بن محمد بن ابی جرادۀ عقیلی حلبی حنفی، مکنی به ابوالقاسم یا ابوحفص و ملقب به کمال الدین و مشهور به ابن عدیم. ادیب، نویسنده، شاعر، مورخ، فقیه و محدث بود. در سال 586 یا 588 ه. ق. در حلب متولد شد و در جمادی الاولی سال 660 یا 666 ه. ق. در قاهره درگذشت. علاوه بر کتبی که در ذیل عنوان ’ابن العدیم’ ذکر شده کتاب بغیهالطلب فی تاریخ حلب نیز تألیف اوست. رجوع به ابن العدیم در همین لغت نامه و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 275، معجم الادباء چ مصر ج 16 ص 5، النجوم الزاهره ج 7 ص 208، المختصر من اخبار البشر ج 3 ص 224، فوات الوفیات ابن شاکر کتبی ج 2 ص 101، البدایه ابن کثیر ج 13 ص 236، مرآهالجنان یافعی ج 4 ص 158، حسن المحاضره ج 1 ص 265، تاج التراجم ص 35، کشف الظنون ص 30 و سایر صفحات، هدیه العارفین ج 1 ص 787، اعیان الشیعه ج 42 ص 222، الجواهر المضیئه و الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 197
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن عثمان حواری خلیلی، ملقّب به علاءالدین. عالم فرائض و ریاضی دان بود و در سال 754 هجری قمری در شهر خلیل متولد شد و در 833 هجری قمری درگذشت. او راست: کفایهالطلاب فی علمی الفرائض و الحساب. (از معجم المؤلفین بنقل از الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 261. الانس الجلیل حنبلی ص 511. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 372. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 730)
ابن محمد خلیلی زیدی جیلی. وی در اوایل قرن پنجم هجری در قید حیات بود. او راست: 1- الجمعبین الافاده و الافادات. 2- المجموع، در دو مجلد. (از معجم المؤلفین بنقل از تراجم الرجال جنداری ص 25)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دَ)
ابن عبیدالله دقیقی بغدادی، مشهور به دقاق و مکنّی به ابوالقاسم. رجوع به ابوالقاسم (علی بن عبیدالله دقاق) و علی (ابن عبیدالله...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُ مَ)
ابن محسن صعیدی مالکی شاذلی وفائی، مشهور به رمیلی و مکنّی به ابوصلاح. متوفی در سال 1130 هجری قمری او راست: 1- تعطیرالانفاس بمناقب سیدی ابی الحسن الشاذلی و سیدی ابی العباس. 2- الدررالحسان فی حل مشکل قوله تعالی الآن. 3- نیل المرام لوقف حمزه و هشام. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 765. فهرس الخدیویه ج 5 ص 36. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 465 و ج 2 ص 698)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن جعفر بن حسن بن عبیدالله بن علی بن حسین بن حسن بن علی بن احمد حقینی. وی فقیه و متکلم بود و در ماه رجب سال 490 هجری قمری به قتل رسید. او را مقالاتی است در علوم. (از معجم المؤلفین از تراجم الرجال جنداری ص 24)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ سَ)
ابن محمد عسیلی مصری شافعی. ملقب به نورالدین. نام او در هدیهالعارفین به صورت ’علی بن عبدالله عسلی’ آمده است. وی ادیب و مطلع در علوم عقلی و نقلی بود و در سال 994 هجری قمری درگذشت. او راست: حاشیه بر مغنی اللبیب ابن هشام، در نحو. (از معجم المؤلفین از الکواکب السائرۀ غزی ص 157 و شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 434 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 748 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 124)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن احمد بن علی بن محمد بن جعفر بن عبدالله بن حسین بن علی بن ابی طالب. مکنی به ابوالحسن و مشهور به شریف. از علمای امامیه بود و در سال 298 هجری قمری وارد بغداد شد. او راست: 1- الرجال. 2- کتاب بین المسجدین. 3- المدینه. 4-المسجد. 5- النسب. (از معجم المؤلفین از الفهرست طوسی ص 97 و معجم الادباء ج 12 ص 222 و ایضاح المکنون ج 2 ص 281 و تنقیح المقال ج 2 ص 266 و هدیه العارفین ج 1 ص 674). و رجوع به مصنفی علم الرجال ص 270 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن حسین بن حیدره بن محمد بن عبدالله بن محمد مکنی به ابوالحسن. وی شاعر و از فرزندان عقیل بن ابی طالب و ساکن ’فسطاط’ در قاهره بود. وی نه به خدمت سلطان درآمد و نه کسی را مدح گفت، بلکه زندگی او مانند زندگی امرا و رؤسا و ملاکان بود. و در حدود سال 450 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: ایضاح المکنون ج 1 ص 519. اعلام زرکلی ج 5 ص 89. اعیان الشیعه ج 41 ص 75. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 450. هدیه العارفین ج 1 ص 712. مقدمۀ دیوان شریف عقیلی از زکی محاسنی. الوافی صفدی ج 12 ص 48
لغت نامه دهخدا
تصویری از علم عقلی
تصویر علم عقلی
فلسفه فرزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلی عقلی
تصویر کلی عقلی
هماک خردی زبانزدی در کرویز (منطق)
فرهنگ لغت هوشیار